در مطالعهای که اخیراً در مجله Scientific Reports منتشر شده است، محققان رابطه بین تماشای صفحه و توانایی نقاشی را در کودکان خردسال فرانسوی بررسی کردند. یافتههای آنها نشان میدهد که ارتباط بین این دو دلیلی نیست، بلکه ناشی از ویژگیهای اجتماعی اقتصادی خانوادههای کودکان است.
امروزه دستگاه های دیجیتالی مانند تلویزیون، تلفن همراه و رایانه در همه جا وجود دارند و هر نسل اخیر از کودکان بیشتر از آنهایی که قبل از خود به دنیا آمده اند در معرض نمایشگرها قرار دارند. بسیاری از محققان و والدین نگران این هستند که زمان صفحه نمایش می تواند بر رشد شناختی کودکان تأثیر بگذارد.
با این حال ، تحقیقات در حال ظهور نشان می دهد که نحوه استفاده از صفحه نمایش ها مهم است. رسانه های آموزشی، به ویژه هنگامی که با گفتگو با والدین و سایر تعاملات اجتماعی حضوری تکمیل شود، می تواند برای توسعه مهارت های زبانی مفید باشد. از سوی دیگر، رسانه های نامناسب برای یک سن خاص نیز با بیش فعالی و مهارت های اجتماعی ضعیف تر و عملکرد اجرایی مرتبط هستند.
ارزیابی رشد روانشناختی و شناختی کودکان اغلب شامل درخواست از آنها برای ترسیم یک انسان است. این کار فرافکنی تست ترسیم یک فرد نامیده می شود. مطالعات قبلی نشان داد که کودکان پیش دبستانی و کودکان بین پنج تا شش ساله که زمان بیشتری را صرف تماشای صفحهنمایش میکردند، بر اساس نمرات Draw-a-Person، تواناییهای نقاشی ضعیفتری داشتند. با این حال، این تحلیلهای دو متغیره وضعیت اجتماعی-اقتصادی (SES) خانوادههای کودکان را کنترل نمیکنند، که یک سردرگمی بالقوه قوی است.
از آنجایی که درآمد و سطح تحصیلات والدین به طور منفی با زمان استفاده از صفحه نمایش کودکان و SES با رشد شناختی آنها مرتبط است، از جمله متغیرهای اجتماعی-اقتصادی به عنوان کنترل می تواند بینش های مهمی را در مورد این جنبه از تحقیقات رشد کودک ارائه دهد.
در این مطالعه، محققان این فرضیه را مطرح کردند که ارتباط بین تماشای صفحه نمایش و تستهای Draw-a-Person را میتوان تا حدی یا به طور کامل توسط SES خانواده کودکان توضیح داد. این به دلیل ارتباط بین درآمد بالاتر خانوار و تحصیلات والدین و زمان کمتر نمایشگر است و همچنین به این دلیل که SES پایین با رشد شناختی کمتر در کودکان مرتبط است. فرضیه دومی که این مطالعه آزمایش کرد این بود که تماشای صفحه میتواند به توانایی طراحی آسیب برساند، زیرا جایگزین فعالیتهایی مانند نقاشی یا سایر فعالیتهایی میشود که میتوانند مهارتهای طراحی را ارتقا دهند.
برای آزمایش این فرضیه ها، محققان از داده های یک مطالعه کوهورت تولد آینده نگر استفاده کردند که در سال 2011 در 349 بیمارستان زایمان در فرانسه آغاز شد و نماینده در سطح کشور بود. نوزادان و والدین آنها در این مطالعه وارد شدند اگر زایمان زودرس نبود، مادر در زمان تولد حداقل 18 سال داشت و خانواده قصد مهاجرت در سه سال آینده را نداشت. اگر آنها نمی فهمیدند و نمی خواندند و فرانسوی ، ترکی ، انگلیسی یا عربی را نمی فهمیدند و نمی خواندند.
دور اول داده ها زمانی جمع آوری شد که کودک دو سال داشت و یک بررسی پیگیری در سن 3.5 سالگی انجام شد. پرسشنامههای تلفنی در هر دو دور نظرسنجی در اختیار والدین قرار گرفت، با سؤالاتی در مورد مدت زمانی که فرزندانشان در دستگاههای صفحه نمایش مانند کنسولهای بازی ویدیویی، تبلتها، رایانهها، تلفنهای هوشمند و تلویزیون در روزهای هفته و آخر هفته سپری میکنند. از این اطلاعات ، محققان میانگین زمان کل صفحه نمایش روزانه را در ساعت ها در تمام دستگاه ها محاسبه کردند.
در دور دوم جمع آوری داده ها ، از کودکان 3.5 ساله نیز خواسته شد تا در یک بازدید از خانه ، چهره انسانی را ترسیم کنند. به آنها گفته شد كه تا زمانی كه لازم باشد ، بگیرند و تصویر را به بهترین شکل خود ترسیم كنند. سپس بر اساس اینکه آیا لباس و 11 قسمت بدن مانند سر، نیم تنه، بازوها، پاها و ویژگی های صورت در نقاشی هایشان وجود دارد یا خیر، از 12 امتیاز گرفتند. اگر این نقاشی به عنوان یک انسان قابل تشخیص نبود ، کودک نمره صفر دریافت کرد. نمرات برای کودکانی که هیچ چیز را ترسیم نمی کردند ، به عنوان مفقود شده کدگذاری شدند.
متغیرهای کمکی موجود در تجزیه و تحلیل شامل متغیرهای SES مانند سطح تحصیلات والدین، درآمد خانوار، اینکه آیا والدین با هم زندگی می کردند و اینکه آیا یک یا چند والدین مهاجر بودند یا خیر. محققان همچنین اطلاعاتی در مورد فعالیتهای خارج از برنامه که کودک در آن شرکت کرده بود و مدت زمان خواب آنها را شامل می شد. آنها همچنین از والدین پرسیدند که آیا با فرزندشان درگیر فعالیت هایی مانند نقاشی کشیدن یا خواندن با هم هستند تا سطح مشارکت والدین را تخمین بزنند. سرانجام ، کنترل های جمعیتی شامل رابطه جنسی کودک ، سن مادر در زایمان ، رتبه تولد و سن حاملگی در هنگام زایمان بود.
محققان تجزیه و تحلیل خود را بر اساس جنسیت کودک طبقه بندی کردند و از مدل های رگرسیون پواسون با تورم صفر استفاده کردند تا تعداد زیادی از نقاشی هایی را که نمره صفر دریافت کرده بودند، محاسبه کنند. دو فرضیه اصلی با استفاده از مدل های چند متغیره مورد آزمایش قرار گرفتند.
پس از حذف مشاهداتی که امتیاز تماشای صفحه یا نقاشی برای آنها وجود نداشت، 7577 کودک در تحلیل نهایی وارد شدند. نکته قابل توجه ، کودکانی که به طور متوسط از آنها مستثنی بودند ، مادرانی با تحصیلات پایین تر داشتند و احتمالاً والدین مهاجر داشتند. آنها همچنین زمان بیشتری را در دستگاه های صفحه نمایش در سنین 2 و 3.5 سال گذراندند.
دو سوم مادران بین 31 تا 40 سال سن داشتند، 23 درصد از والدین پنج سال یا بیشتر را در دانشگاه گذرانده بودند و 4 درصد از فرزندان دو والدین مهاجر داشتند. در دور اول جمعآوری دادهها، میانگین زمان نمایش صفحه نمایش برای هر کودک 0.7 ساعت در روز بود که در دور دوم به میانگین 1.1 ساعت در روز افزایش یافت. تلویزیون ها پرکاربردترین وسیله بودند.
در تحلیلهای دو متغیره، زمان بالاتر نمایشگر به طور قابلتوجهی با احتمال بالاتری برای گرفتن نمره نقاشی تهی برای پسران و دختران مرتبط بود. با این حال ، برای نمرات غیر صفر ، بین نمرات و زمان صفحه نمایش برای دختران و نه پسران ارتباط منفی معنی داری وجود داشت. همانطور که محققان انتظار داشتند، زمانی که ویژگی های اجتماعی-اقتصادی در مدل چند متغیره گنجانده شد، این ارتباط ها معنی دار باقی نمی ماند. با این حال، زمانی که فعالیتهای رقابتی کودکان بهعنوان کنترل گنجانده شد، پسران در صورتی که زمان بیشتری را روی صفحهنمایش میگذرانند، باز هم احتمال بیشتری داشت که امتیاز صفر را کسب کنند.