به گزارش سالم بمون، پیشرفت در مراقبت از نوزادان نارس منجر به بهبود نرخ بقا می شود. با این حال، بروز بیماری های نوزادی با پیامدهای مادام العمر مانند دیسپلازی برونش ریوی (BPD) و رتینوپاتی نارس (ROP) در حال افزایش است. یک مطالعه جدید فاکتور تحریک کننده کلنی گرانولوسیت (G-CSF) را در BPD و ROP نقش دارد و آن را به یک کاندید درمانی امیدوارکننده تبدیل کرده است. نتایج در مجله آمریکایی آسیب شناسی منتشر شده توسط Elsevier منتشر شده است.
BPD که بیماری مزمن ریوی نابالغی نیز نامیده می شود، تقریباً یک سوم نوزادان نارس را مبتلا می کند و باعث آسیب ریوی مادام العمر می شود. تقریباً در 80 درصد نوزادانی که بین هفته های 22 تا 24 بارداری متولد می شوند، رخ می دهد. هیچ درمان موثر دیگری جز مراقبت های حمایتی وجود ندارد. BPD اغلب در کنار بیماری چشمی نوزادان ROP رخ می دهد، که بینایی را به طور غیر قابل برگشتی مختل می کند و یک پاتوژنز مرتبط را نشان می دهد. با این حال، مکانیسم های خاص BPD و ROP ناشناخته باقی مانده است.
محقق اصلی مارگارت ال. هیبز، دکترا، آزمایشگاه سیگنالینگ لکوسیت، گروه ایمونولوژی، دانشکده بالینی مرکزی، دانشگاه موناش، توضیح میدهد: «آزمایشگاه ما بر التهاب و مکانیسمهای زیربنایی آن تمرکز دارد و ما سالهاست که عوامل تحریک کننده کلونی میلوئید را مطالعه میکنیم. کار قبلی توسط ما گزارش داد که G-CSF در بیماری انسدادی مزمن ریه (COPD) بیماریزا است، و اکنون توسط دیگران نشان داده شده است که در آسم رخ می دهد. که G-CSF ممکن است در بیماری ریوی نوزادان BPD نیز دخیل باشد.”
محققان از یک مدل موش نوزادی از BPD همزمان و رتینوپاتی برای غربالگری واسطههای کاندید استفاده کردند. تعداد مساوی از موش های نر یا ماده به طور تصادفی به نورموکسی (اکسیژن 21 درصد) یا هیپراکسی (اکسیژن 75 درصد) اختصاص داده شدند و در عرض 12 ساعت پس از تولد در معرض قرار گرفتند. این مطالعه نشان داد که G-CSF به طور قابل توجهی در مایع شستشوی ریه موش و پلاسما در پاسخ به هیپراکسی القا شد. این در بیماری های انسانی تأیید شد زیرا نوزادان نارس با BPD شدیدتر G-CSF پلاسما را افزایش داده بودند.
موشهای نوزادی که کمبود G-CSF داشتند، آسیب آلوئولی را به طور قابلتوجهی کاهش دادند و به ترتیب، کمترین اختلال در عملکرد ریه را به دنبال مواجهه با هیپراکسی نشان دادند. این با بهبود پاسخ استرس اکسیداتیو، کاهش تکثیر سلول های اپیتلیال ریه، کاهش مهاجرت سلول های میلوئیدی از محیط به ریه ها، و کاهش فعال سازی سلول های میلوئیدی همراه بود. کمبود G-CSF همچنین در برابر رتینوپاتی محافظت میکند که نشاندهنده حفاظت گسترده است.
پروفسور هیبز خاطرنشان می کند: “التهاب به شدت در پاتوژنز BPD نقش دارد، بنابراین ما حدس زدیم که التهاب وابسته به G-CSF ممکن است در این بیماری ریوی دخیل باشد، اما شگفتی این بود که کمبود G-CSF در برابر رتینوپاتی نیز محافظت می کند. باید برای گسترش این یافتهها انجام شود، مطالعات اخیر نوتروفیلها را در بیماریهای چشمی مانند ROP و رتینوپاتی دیابتی دخیل میدانند و G-CSF تنظیمکننده اصلی بقا و فعالسازی نوتروفیلها است.
نویسنده اول Lakshanie C. Wickramasinghe، PhD، گروه ایمونولوژی، دانشکده بالینی مرکزی، دانشگاه موناش، به سالم بمون میگوید: “این مطالعات ارزش تحقیقات مشترک را برجسته می کند – ما نمی توانستیم بدون مشارکت همکاران بالینی، پروفسور Atul Malhotra، به بهترین نتایج تحقیقاتی دست یابیم. که نگاهی دست اول به مداخلات تنفسی ارائه شده در بخش مراقبت های ویژه نوزادان ارائه کردند؛ و پروفسور آن هیلگندورف و دکتر آلیدا کینت، که مطالعات ترجمه ای را در بیماران BPD انجام دادند که سطوح قابل توجهی از G-CSF را در نوزادان با BPD شدیدتر نشان می داد. “
پروفسور هیبز نتیجه می گیرد: “مطالعات ما مکانیسم جدیدی را در BPD شناسایی می کند که از نظر درمانی قابل تحمل است و ممکن است به نجات ریه ها و بینایی نوزادان از آسیب های مادام العمر کمک کند. بیماری های ریه و چشم نوزاد در حال حاضر به عنوان شرایط مستقل مدیریت و درمان می شوند. یافتهها نشان میدهد که G-CSF یک مکانیسم پاتولوژیک مشترک برای هر دو است، که ممکن است یک استراتژی درمانی جدید را برای بهبود مراقبت و نتایج طولانیمدت این نوزادان نارس آسیبپذیر پیش ببرد.